از: کيوان جاويد

به: آذر مدرسى رئيس هيات دبيران، کميته مرکزى (و مشاورين)

موضوع: حزب در غياب نادر

تاريخ: ٣٠ جون ٢٠٠١

وقتى خبر بيمارى نادر را شنيدم صرف نظر از نگرانى ام که بخاطر خود نادر بود يک موضوع ديگر بشدت آزارم داد. بدون نادر سرنوشت اين حزب که با زحمت جانفرسا -عموما با تلاشهاى نادر- به اينجا رسيده است چه مى شود. تا چه حد فکر کردن به قدرت سياسى و موفق بيرون آمدن از اين کارزار امکان پذير خواهد بود. چه کسى دستور قيام را صادر خواهد کرد و حزب را متقاعد خواهد کرد که نه امروز نه پس فردا بلکه فقط فردا روز قيام است. آينده سوسياليسم چه خواهد بود و ...

خلاصه بگويم رهبرى فعلى حزب را فاقد اين کاراکتر مى بينم. اين نه فکر امروز من بلکه مدتها است که با مشاهده عملکرد رهبرى حزب در من شکل گرفته است.

اين فکر با حمله انحلال طلبان راست در ذهنم شکل گرفت، آنگاه که بعد از علنى شدن اختلاف بنيادى آنها با حزب عموم رفقاى رهبرى بيشتر در نقش تماشاچى ظاهر شدند و به دست منصور حکمت نگاه کردند که چه مى گويد و چه مى نويسد. زمانى به اين فکر کردم که با مرور اين بيست سال گذشته ديدم اگر منصور حکمت از جريان کمونيسم کارگرى گرفته مى شد چيزى براى ابراز وجود براى آن باقى نمى ماند.

آيا من از آينده اين حزب نا اميدم. جواب هم آرى و هم نه است.

آرى، اگر که رهبرى حزب همچنان خود را در نقش دستيار منصور حکمت فرض کند و به سخن ديگر در سايه او باشد و منتظر باشد تا او حل معما کند.

نه، اگر که رهبرى حزب مستقل از منصور حکمت طرح و نقشه و عمل داشته باشد. خودش فکر کند و منتظر نباشد منصور حکمت بجاى آنها فکر کند.

برايم قابل قبول نيست از رفقاى رهبرى حزب اين جملات را بشنوم که: "رفيق نادر حرف مرا زد" لطفا يک بار هم که شده بگذاريد نادر بگويد فلان رفيق حرف مرا زد. منصور حکمت هم راى نمى خواهد هم فکر مى خواهد. فکر مى کنم اين جمله اى آشنا براى همه ما باشد.

مشکل رهبرى اين حزب کمبود درک مارکسيستى نيست، حفظ تشکيلات و برگزارى آکسيون و ... نيست. مشکل رهبرى اين حزب اين است که مستقل فکر نمى کند، ( نه تنها مستقل فکر نمى کند بلکه براى کارهاى بزرگ تا حدود زيادى فکر نمى کند) مستقل طرح نمى دهد و مستقل عمل نمى کند. براى فائق آمدن به اين مشکلات بزرگ بايد حزب را طور ديگرى ديد. به قدرت سياسى طور ديگرى انديشيد. و قدرت خود را بعنوان رهبران يک جنبش به طور واقعى درک کرد و برسميت شناخت. متاسفانه تا امروز نشانه ها عکس اين را به نمايش مى گذارد.

فکر مى کنم که نمى شود به راحتى منصور حکمت ديگرى شد يا خلق کرد. اما به او که مى شود نزديک شد. رهبرى حزب بايد بتواند لااقل به او نزديک شود در غير اين صورت حزب عزيز ما مى شکند.