در باره سازماندهى رهبرى حزب

على جوادى

بيمارى ناگوار و تکان دهنده نادر و تغيير و تحولاتى که به اين اعتبار در برابر ما قرار ميگيرد يکى از خطيرترين مسائلى است که تاکنون در مقابل حزب کمونيست کارگرى قرار گرفته و بايد به آن پاسخى سنجيده و دقيق دهيم. مفروضات زير اساس ارائه طرح من براى ايجاد تغييراتى در آرايش بالاى حزب هستند:

١- قبل از آنکه نادر توسط حزب بمثابه ليدر حزب معرفى شود، در اذعان جامعه ليدر و "رهبر" اين جريان بود و حزب ما به درست با اين مشخصه تداعى ميشد. حزب بر اين واقعيت اجتماعا داده شده در پلنوم ١٠ و پلنوم هاى بعدى تاکيد گذاشت و رسما آنرا به جامعه اعلام کرد.

٢- جايگاه، موقعيت و نقش نادر در جنبش کمونيسم کارگرى قابل جايگزينى نيست. موقعيت و جايگاه نادر موقعيتى تاريخى و اجتماعى است و با ارائه طرحهاى تشکيلاتى از جانب ما نميتوان تغييرى معنا دار و واقعى در اين جايگاه جنبشى و حزبى ايجاد کرد. هر طرحى که در اين دوران براى سازماندهى مرکزى و رهبرى حزب ارائه ميشود بايد اين فاکتور را در نظر داشته باشد.

٣- به هر درجه اى که نادر در سطح رهبرى حزب فعاليت کند، کم فعاليت کند، زياد فعاليت کند، مسئوليت فعاليت ماشين حزبى را رسما بعهده بگيرد يا نگيرد، موقعيت تاريخى و اجتماعى نادر بمثابه موقعيت "ليدر" جنبش و حزب کمونيسم کارگرى برسميت شناخته شده و خواهد شد و رنگ خود را از دست نخواهد داد. حزب کمونيست کارگرى بايد اين جايگاه تاريخى و اجتماعى را براى نادر محفوظ نگهدارد.

٤- حزب کمونيست کارگرى اگر نادر مسئوليت ماشين حزبى را بعهده نداشته باشد بايد اين مسئوليت تشکيلاتى را در ظرفيت جديد بعهده بگيرد و به آن در سطح جامعه و حقوقى رسميت ببخشد. اما اين امر تغييرى در واقعيت و جايگاه اجتماعى و حقيقى نادر ايجاد نميکند. شايد نزديکترين نمونه به اين شق و موقعيت دو گانه، ليدر اجتماعى و مسئول تشکيلاتى حزب نبودن، موقعيت نادر در حزب کمونيست ايران در دوران قبل از جدايى ها، نقش نادر در موقعيت رهبر فکرى و سياسى جنبش کمونيسم کارگرى و قرار داشتن مسئوليت اجرايى حزب کمونيست ايران تحت هدايت عملى حميد تقوايى و يا ديگران بود.

٥- با توجه به اينکه نادر در موقعيت آتى قادر نخواهد در سطح تاکنونى فعاليت نمايد سازمان جديد بالاى حزب بايد در عين پاسخگويى به نيازهاى دوره اى و تحولات عميق و تاريخى اى که در جامعه در حال تکوين است، بايد امکان و مکانيسمهايى را ايجاد کند که اين دوران با کمترين "خطا" و بيشترين "امکان" براى گذر از اين موقعيت و "موثر" بودن در تحولات اجتماعى فراهم شود.

به اين اعتبار من طرح اوليه زير را براى بحث و بررسى رفقا ارائه ميدهم.

١- تشکيل "کميته رهبرى" حزب متشکل از ٥ يا ٧ نفر که توسط کميته مرکزى حزب انتخاب ميشود. "کميته رهبرى" يک نفر را از ميان خود بعنوان "دبير" بمنظور هماهنگى "کميته رهبرى" انتخاب مى نمايد. کميته رهبرى نقش هدايت ماشين حزبى را بعهده خواهد داشت. دبير "کميته رهبرى" نقش ليدر حزبى را ندارد.

٢- تشکيل "کميسيون استراتژى" حزب متشکل از ٣ يا ٥ نفر بمنظور تعيين استراتژى و ارائه پلاتفرم و يا تعيين خطوط نقشه عمل دوره اى حزب. اين خطوط استراتژيک و يا پلاتفرمها براى اجرا بايد به تصويب پلنوم حزب رسيده شوند. کميته مرکزى پس از بررسى اين طرحها و ايجاد تغييرات احتمالى و تصويب "کميته رهبرى" حزب را مسئول و موظف به پيشبرد اين خطوط استراتژيک مى نمايد و بر اين اساس از اين "کميته رهبرى" حسابرسى ميکند. "کميسيون استراتژى" بايد نشريه اى تئوريک براى پيشبرد فعاليتهاى خود و بالا بردن سوخت و ساز تئوريک - استراتژيک حزب بوجود آورد.

٣- فعال کردن، نزديک کردن نقش و فعاليت دفتر سياسى به طرحى که در پلنوم دهم ارائه و تصويب شده است. اين يک حلقه مهم در جلوگيرى از غير متعارف شدن شرايط بالاى حزب در دوران جديد است. مکانيسم رابطه دفتر سياسى و کميته رهبرى بر اساس ضوابط مصوب پلنوم دهم است.

٤- ليدر حزب کماکان نادر است اما حزب بايد تعريف جديدى با توجه به موقعيت نادر از نقش حزبى ليدر ارائه دهد. در اين طرح ليدر حزبى نقشى متناسب با موقعيت جديد نادر خواهد يافت. بر اساس اين طرح ليدر مسئوليت هدايت ماشين حزبى را بعهده ندارد و نقشى استراتژيک در سوخت و ساز حزب بعهده دارد.

٥- به اين طرح بايد اين آرزو را هم اضافه کرد که دغدغه هاى بيمارى نادر اساسا چنين طرحى را بى معنى کند.